درسگفتار شماره ۸

ویدئو
بایگانی همه ویدئوهای آگورا
194 محتوا
درسگفتار
بایگانی درسگفتارهای آزاد
66 محتوا
درسگفتارهای استفان رزنیک
اقتصاددان آمریکایی
26 محتوا

نام‌ها

Play Video

درسگفتار هشتم – منطق و ‌دریچه ورودی مارکسیسم.

می‌خواهم درباره اختلاف بین سامان و نظم یک تئوری و منظور و هدفی که توسط تئوری بیان و طراحی شده است صحبت کنم، که بسیار پیچیده بنظر می‌آید. اجازه دهید کمی‌ بیشتر روی آن کار کنیم. کمی درباره آنچه تاکنون کرده‌ایم و تکالیفی که خوانده‌اید. متوجه شده‌اید که دو چیز هست که من در مورد آنها تاکید دوباره می‌کنم، یکی طبقه ( class) بعنوان دریچه ورودی به تئوری مارکسیسم ودیگری علت منطق آن، عوامل متعدد تعیین کننده (overdetermination).

همانطور که قبلا اظهار کردم، برای اینکه طبقه (class) مفهوم و معنی محکمی پیدا کند می‌باید در ارتباط با غیر خودش غیرطبقه (non class) و همچنین آن غیرطبقه می‌باید با طبقه ارتباط داشته باشد. این معنی منطق عوامل تعیین کننده و یا دیالکتیک هگل است. بنابراین دو وسیله، دو ابزار برای ما وجود دارد، یکی ارتباط طبقه با غیرطبقه و دیگری مفهوم عوامل تعیین کننده. ما از این دو استفاده می‌کنیم که جامعه را تئوریزه کنیم. تفکر انضمامی ( thought concrete). چیزی مهم‌تر از این نیست که در تئوریزه کردن جامعه از این دو وسیله استفاده کرده‌ایم.

بنابر این بنظر می‌رسد که تفاوتی باشد بین منطق تئوری ما در استفاده از این دو وسیله بامزیت که یکی طبقه و دیگری عوامل متعدد تعیین کننده و آنچه ما بوسیله این ابزار تولید می‌کنیم که تولید دانش شناخت جامعه است که در آن چیزی از چیز دیگری مهم‌تر نیست. این اختلاف و تفاوتی است بین این گفتمان و موضوع و هدفی که به اصطلاح بوسیله این ابزار طراحی و یا ساخته شده است. برای روشن شدن مطلب بالا من مثالی ساده می‌آورم.

برای اینکه غذایی درست شود، شما احتیاج به مواد اولیه مختلفی برای تهیه غذا دارید. همچنین احتیاج به وسایل مختلفی برای پخت و پز و آماده کردن آن دارید. شما در تهیه غذا، مزه هیچ یک از مواد اولیه را نمی‌چشید، شما اجاق گاز و قابلمه و ماهیتابه و غیره را نمی‌بینید. آنها ابزار پخت و پز هستند. همه و همه دست بدست هم داده‌اند که در مجموع غذای لذیذی درست شده که شما از آن لذت می‌برید. بنابراین نتیجه می‌گیریم که تفکر انضمامی (thought concrete)  چیزی است که ما بوسیله ابزار آن را می‌سازیم.

مارکسیسم با استفاده از مشخصات آن ابزار مخصوص متمایز شده است وبا استفاده از آن، با تئوری‌های دیگری که از دریچه‌های ورودی دیگری برای شناخت و منطقهای مختلف که دیالکتیک را یا در نظر نگرفته و یا زیاد بکار نمی‌برند، مقایسه و در تقابل قرار می‌گیرد. در ضمن چون اهداف واضح‌تری دارد به علت استفاده از ابزار مختلف دیگری نیز، با آنها متفاوت است. بار دیگر یادآوری می‌کنم، که در مارکسیسم ما هیچ گونه ارجحیتی برای طبقه و غیره طبقه قایل نیستیم و این به علت عوامل متعدد تعیین کننده می‌باشد. بنابراین در نظر داشته باشیم که تفاوت بین نظم و سامان یک تئوری، در این حالت تئوری مارکسیسم و اهداف آن که بر اساس آن تئوری طراحی شده‌اند و دسترسی به دانش طبقات را بیشتر مطالعه کنیم. منتهی باید در نظر داشت که تاکیدی روی دریچه ورود به شناخت و منطق آن شده است ولی تاکیدی به هدف طراحی شده نیست، زیرا این ابزار حقیقتا دریچه ورود هستند. این بسیار بسیار مهم است که دیالکتیک علیت و علت نهایی را تا حدی بی اعتبار کرده است.

در پیوند با این محتوا

پیشنهاد ما

خبرها

رویدادها